سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طمع کشاننده به هلاکت است و نارهاننده ، و ضامنى است حق ضمانت نگزارنده ، و بسا نوشنده که گلویش بگیرد و پیش از سیراب شدن بمیرد ، و ارزش چیزى که بر سر آن همچشمى کنند هر چند بیشتر بود مصیبت از دست دادنش بزرگتر بود ، و آرزوها دیده بصیرت را کور سازد و بخت سوى آن کس که در پى آن نبود تازد . [نهج البلاغه]   بازدید امروز: 0  بازدید دیروز: 5   کل بازدیدها: 5909
 
شعر ها و نوشته های اشرف معیری
 
در غربت
نویسنده: اشرف معیری(پنج شنبه 85/10/7 ساعت 1:18 عصر)

عابر سر در گم یک خلوتم

آه... که من گمشده در غربتم

همدم من بازدر این کوچه ها

نیست صمیمانه تر از واژه ها

آدرسی از تو ندارم بدست

کوچه بن بست برنگ غم است

رسم شد از خاطره نقش آب

روی کویر دل من یک سراب

شاخه خشکیده صبرم شکست         

اشک بر این گونه زردم نشست

باز سر کوچه دل میروم

منتظر آمدنت میشوم

کاش در این غربت و این بیکسی

باز بیائی و به دادم رسی



نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
در غربت

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
شعر ها و نوشته های اشرف معیری
اشرف معیری

|| لوگوی وبلاگ من ||
شعر ها و نوشته های اشرف معیری

|| اوقات شرعی ||